skip to Main Content

تمنّای بی جا!!!

بنام خداوند جان وخرد.

تمنّای بی جا!!!

علیزاده ۱۱۱۱

ز دنیایی که مردانش نمی دانند ره یاری

چرا داری ز نامردان تمنّای وفا داری

 

تو که از زخم خنجرهادر این صحرا خبر داری

مرنجان دل گه رفتن به پایت گر خلد خاری

 

مرو زین ره وگر رفتی، قدم غافل منه جانا!

که بس خنجر کمین کرده به قصد مردم آزاری

 

مزن پارو به این دریا!، که بر سودش نمی ارزد

کز امواج خروشانش، بیاید بوی خون خواری

 

درون سینه ی یاران فرو شد دشنه ها از پشت

که از هر گوشه می آید صدای ناله و زاری

 

در این دنیا نشان نَبوَد ز مهر یار زین خاطر

شده از دیده ی عاشق، به جای آب خون جاری

 

میان عاشقان «راهی»، فقط پروانه می بینم

ولی جز سوختن فیضی، ندارد زین پرستاری

سید محمد علیزاده «راهی»

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top