skip to Main Content

دل می دهم جان می دهم

دل می دهم جان می دهم

 

پشت شرار شهر شب من دل به جانان می دهم

یک آسمان لطف و غزل قدری به باران می دهم

من مست چشمان تو و تو محو چشمان دگر

در پیش پای چشم تو آخر شبی جان میدهم

ای سوز من یا ساز من شعر غلط انداز من

من باب میل چشم تو آخر شبی جان میدهم

شور و شررهای دلم در لابه لای واژه ها

من شرح درد  و غربت اندوه باران میدهم

شب و شعر و یک شفق هم صحبت شبهای من

ویرانه صحرا دل اینگونه سامان میدهم

دل می دهم جان می دهم هم این و هم آن می دهم

در محضر چشمان تو بنگر چه آسان میدهم

دل را به مستان کی دهم با می پرستان میدهم

تنها دل دیوانه را با دل پرستان میدهم

ای ناز من ای راز من مضراب سر و ساز من

وقتی خرابان میروی دل را شتابان میدهم

ای مهر من ای ماه من سودای چندین آه من

چشم تو را جان میدهم چشمی که حیران میدهم

6 دیدگاه

  1. سلام و درود بر خانم حاجی نیا
    بسیار زیبا و سرشار از احساست ناب شاعرانه .
    طبعتان همواره روان باد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top