skip to Main Content

شب سرد زمستانی…

شب سرد زمستانی

راشدی ۱

بیا یلدا بکن روشن شب سرد زمستانی
چراغ کوره ی معدن شب سرد زمستانی

ثریایی ز دامانت بچینم خوشه خوشه تا
کمی گندم کنم خرمن شب سرد زمستانی

هزاران رج به شب دادم من از دسباف گیسویت
که تن پوشی کنم بر تن شب سرد زمستانی

قطار مشتریهایت” بگو از ریل چشمانت
بسی جاری شده بهمن شب سرد زمستانی

چو برگ از شاخه افتادن به فال یاد پاییزت
کنم شال تو بر گردن شب سرد زمستانی

شب کولاک بارانی غزل آتش زدم شاید
از این کوچه برد آن زن شب سرد زمستانی

تمنایم به پایت لخت و عریان است یقین دارم
که میخاهی لحاف از من شب سرد زمستانی

حسن راشدی(زرتشت) یلدای ۹۳

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top