skip to Main Content

با من بمان…

با من بمان

علیزاده ۱۱۱۱

جان من! تا با منی دنیا چه زیبا می شود!

گوشه ی تنگ دلم هم بُعد دنیا می شود .

سال من چون ماه وماهم روز وروزم ساعتی.

پلک بر هم می زنم ، امروز فردا می شود .

هیبت از شب می رمَد تا در میان ابرِ مو،

قرص ماه روی تو از دور پیدا می شود .

تا شرار چشم مستت پر گشاید ،بی بدیل ،

آفتاب پر شَرر از دور شیدا می شود .

هَمقدم ره می سپارد با تو ،آن خوشبخت کیست؟

خاک گویی زیر پایش فرش دیبا می شود .

فرصت دیدار خواهم با تو گردم هم سخن .

رُخصت دیدار خواهی داد ؟ آیا می شود ؟

هر سه روز عمر با یک روز سودا می کنم.

شرط،آنکه با تو باشم یار! سودا می شود ؟؟

این حسابِ ما غلط از آب بیرون آمده .

واقعاً ضربِ دو دوتایی چهار تا می شود ؟؟

سید محمد علیزاده «راهی »

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top