skip to Main Content

“غزل نام دیگر تمام دختران سرزمین من است”

“غزل نام دیگر تمام دختران سرزمین من است”

حاجی نیا ۲
تمام دختران سرزمین من شاعرند گرچه ترانه‌ای نمی‌نویسند و مجبور شده‌اند صندل‌های ظریف سفید و صورتی‌شان را از پا در آورند و چکمه‌های ضخیم بپوشند و به جنگ زندگی بروند.

تمام دختران سرزمین من شاعرند گرچه ترانه ها دیگر جزیی از دخترانه هایشان نیستند. آنها به قدری از سنگینی وزن بار زندگی بر شانه‌های ظریفشان خسته‌اند که دیگر شب ها نه فرصت می کنند به وزن ترانه هایشان بیندیشند و نه به شاهزاده رویاهاشان.

دختران سرزمین من چقدر تنهایند دیگر نه دستهای مهربان مادر گیسوهایشان را نوازش می کند و نه بازوهای خسته پدر تکیه گاه محکمی ست برای ظرافت دخترانه شان.

دختران سرزمین من مریم های مقدسی هستند که برای مادر و پدرهاشان مادرند آنها شب‌ها به جای شمردن ستاره‌های نقره‌ای چک هایشان را می‌شمارند و با انگشتهای لطیف و نازکشان بازوهای خسته و پیر پدر را یاری می کنند.

صبح ها زودتر از پدر از خانه بیرون می روند و به نبردی تن به تن و نابرابر با روزگار می شتابند . انها ولی گونه هایشان را از گونه های مادر گلگون تر می سازند و سیاهی روزگارشان را پشت سر می ریزند و میان انبوهی از رنگ لجوجانه به دخترانه گی شان اصرار می ورزند.و در این کشاکش مداوم نه تنها دستها که روح نازک و لطیف دخترانه شان نیز ضخیم و زخمی و زمخت می شود.

دختران سرزمینم دیگر وقتی برای عروسک هایشان ندارند تمام عروسک های شهر بی مادر شده اند. دخترم تو خودت حالا عروس عروسکی رویاهای مادرت هستی، مراقب باش مردان سرزمین من دیگر هیچ شباهتی به پدر هایمان ندارند، انها عطرهایشان از عطر تو ملایم تر، پوستشان از پوست تو صاف تر و ابروهایشان از ابروهای تو نازکتر است. آنها بیشتر از تو عروسک بازی را دوست دارند.

دخترم تو ولی دیگر برای خودت مردی شده‌ای دیگر نه وقتی داری که برای عروسک هایت مادری کنی و نه زمانی که صرف پلنگهای صورتی نمایی. گرچه هنوز هم هستند پلنگهایی که برای خوشایند تو صورتی می پوشند تو اما حالا خودت پلنگی صورتی پوش شده ای، ناخنهای بلندت دیگر برای تزیین انگشتان نازک و زیبایت نیست که سلاحی است برای حفاظت از تن بی دفاع تو در برابر گرگهای درنده شهرت و سرخی لبانت برای ان که نشان دهی از هر درنده ای خون اشام تری …

و هنوز غزل نام دیگر تمام دختران سرزمین من است دخترانی که گرچه غزل بافه های گیسوانشان را کوتاه کردند و بعد از ان دختر ناتمام غزل تمام شد.
“غزل نام دیگر دختران سرزمین من است”

“راحله حاجی نیا “

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top